درباره دعای شریف، معروف به دعای ندبه، در مطالعات و پژوهشهای شیعی تاکنون بررسیهای زیادی شده است؛ شاید بیش از همه مرحوم جلال الدین محدث ارموی به این امر توجه کرد. اصولا شرح نویسی و تفسیرنویسی بر دعای ندبه سنتی است کم وبیش جدید در میان شیعه و این امر البته درباره اصل اهتمام و شهرت این دعا نیز در میان شیعیان صادق است. البته علامه مجلسی به این دعا اهتمام داشته، اما به ویژه در پنجاه سال گذشته عنایت بدان در ایران روزافزون بوده است. اصلا این متن که به عنوان دعای ندبه مشهور است، از سده ششم قمری به بعد در میان شماری از شیعیان از شهرتی برخوردار بوده و خاصه ابن طاووس در شهرت بخشی بدان اهتمام ورزیده بوده است.
بدین ترتیب، اصل این متن در کتابهای حدیث یا ادبیات غیبت متعلق به دوران عصر غیبت صغرا و اوایل دوران غیبت کبرا که از پیش از سده ششم قمری در دست است، نقل نشده است. این متن نخستین بار در کتاب «المزار ابن المشهدی» ارائه شده است و بعدها چنان که گفتیم، از طریق ابن طاووس از شهرت بیشتری برخوردار شده است.
البته ناگفته نماند که ابن المشهدی که ظاهرا منبع نقل ابن طاووس هم بوده، خودش واسطهای را در نقل این دعا نام میبرد که او از عالمان امامی در اوائل سده پنجم قمری بوده است، به نام ابوالفرج محمدبن علی بن یعقوب بن اسحاق بن ابی قره القنائی الکاتب که این متن را روایت کرده بود. او دعای ندبه را خودش به نقل از کتابی از ابوجعفر محمدبن الحسین بن سفیان البزوفری نقل میکرده است.
اینکه در آثار دوران آغازین غیبت و نیز در آثار شیخ مفید و شیخ طوسی متن این دعا نقل نشده است (گو اینکه بزوفری را میشناخته اند و دست کم با برخی روایات و دفترهای حدیثی او آشنا بوده اند)، دلیلی بر اصالت نداشتن متن نیست، بلکه از این دست متون محتملا در آن دوران نمونههای دیگری هم بوده و شاید به دلیل شهرت متن در میان عامه شیعه نیازی به ثبت آن در کتابها نبوده است. به هرحال برخی عالمان امامیه اصرار داشته اند که متن دعای ندبه را متنی نقل شده از امامان قلمداد کنند و برخی دیگر، آن را متنی متعلق به حلقه وکلا و نائبان اربعه و خاصه در دوران غیبت صغرای حضرت دانسته اند.
ما به طبع براساس اسناد موجود نمیتوانیم به روشنی دراین باره ابراز نظر قطعی کنیم، اما از ظواهر این متن و صرفا از دیدگاه تحلیل تاریخی میتوان گفت که این متن در شکل فعلی اش متنی است که ظاهرا حال وهوای عصر آغازین غیبت را تداعی میکند و انتسابش به امامان دوران پیش از غیبت ظاهرا باید منتفی تلقی شود. گو اینکه همین بررسی نشان میدهد این متن باید ریشه در متنهایی داشته باشد که به دورانی کهنتر متعلق بوده اند و عقاید شیعیان به ظهور قائم و غیبت او را تداعی میکرده است.
دعای ندبه متنی است به سبک مرام نامه نویسیهای مکتبی که محور اصلی آن را روایتی از «تاریخ قدسی» و ارائه تفسیری از آنچه «تاریخ» / پیشینه آرمانها و سیره رهبران مکتب قلمداد میشود و علاوه بر آن تبیین «سیره عملی» امام/رهبر و در بافتی آخرالزمان اندیشی تشکیل میدهد.
در این دست متون کوشش میشود این چارچوب در ضمن ارائه بندهای «اعتقادنامه ای» بیان شود و در ضمن، جایگاه و وظیفه کنونی مؤمنان را دقیقا روشن کند و درعین حال، هم به آینده نجات بخش نوید دهد و هم وضعیت کنونی را در چارچوبی بیان و تفسیر کند.
دعای ندبه در آغاز متن، تصویری مکتبی و در چارچوب ایدئولوژی مکتب تشیع از سیر هدایت انسانی و به طور مشخص هدایت انسان از سوی خداوند و از طریق تعالیم انبیا به دست میدهد و از تک تک انبیای بزرگ یاد و تلاشهای آنان را در امر هدایت و در سلسله هدایت الهی از طریق انبیا و آنگاه از طریق اوصیای ایشان تبیین میکند. در حقیقت، دعای ندبه قرائتی است شیعی از تاریخ نجات که در آن سهم انبیای الهی روشن شده است و درباره پیامبر خاتم به شکل خاص بر این امر تأکید میشود که تداوم هدایت الهی فقط در چارچوب وصایت حضرت امیر (ع) و بر پایه روز غدیر خم و با تعیین مستقیم حضرت رسول (ص) تضمین شده است. در این متن، حضرت امیر (ع) «حبل ا... المتین» و «صراط مستقیم الهی» معرفی شده و بر این نکته تأکید شده است که حضرت برای تأویل، جهاد میکند.
در این دعا با وجود آنکه دقیقا بر آموزههای شیعی درباره امامت و وصایت تکیه شده، صرفا بر حقانیت حضرت در قتال با مخالفانش در دوران خلافتش تأکید ورزیده شده و به مسئله غصب خلافت و مسائل پیش از دوران خلافت حضرت اشاره نشده است. این امر کم وبیش با وضعیت شیعیان در دوران اوائل عصر غیبت و اهتمام بر تقیه و مناسبات با دستگاه خلافت و نیز ساختار تبلیغی و عمومی بودن این متن برخلاف یک متن کلامی با مخاطبان محدود تناسب دارد. در دنباله دعا، بر انحراف امت از وصایای پیامبر و انحراف از امامان و «هادیان حق» تأکید شده است.
با این وصف در این قسمت دعا جدا از حسنین، صرفا به طورکلی از «ابناء الحسین» سخن رفته که نشانی آشکار بر عقیده عموم گروههای امامیه و برخلاف زیدیان است و آنگاه فقط از امام صادق (ع) به اشاره یاد شده و از امامان بعد از امام صادق (ع) فقط با عنوان کلی «صادقانی بعد از صادق» نام برده شده است. به طبع این امر نشان میدهد که هسته اصلی متن کنونی بسیار کهنهتر از دوران آغازین عصر غیبت صغرا و تکمیل سلسله امامت است و متعلق به دایره وسیعی از شیعیان امامی معتقد به «قائمیت» است؛ شیعیانی که به انحای مختلف به ظهور «قائم/مهدی (عج)» معتقد بوده اند.
در قسمتی از دعای ندبه، نه تنها بر انحراف تاریخی امت تأکید میشود، بلکه با بیان آنچه «منتظر» انجام خواهد داد، عملا به انتقاد وضع موجود از دیدگاه سیاسی و اجتماعی میپردازد و با اشاره و ایما، وضع خلافت حاکم و دیدگاه مؤیدان وضع موجود را به نقد میکشاند. در دنباله این بخش، امام منتظر را به عنوان فرزند حجج الهی معرفی کرده است و جابه جا با تعابیر مختلف جایگاه امامان و امامت الهی را تعریف میکند.
تعبیر «الی متی احار فیک یا مولای» و چند تعبیر مشابه درست در بخش بعدی نشان دهنده این است که متن نهایی نه در اوایل عصر غیبت صغرا و بلکه محتملا در اواخر این دوران صادر شده است. پس از این قسمت، به شکل خاص با تداوم ذکر آنچه امام غایب متصدی انجام آن است، بر این امر تأکید میشود که او سلسله هدایت را که از آغاز بشریت آغاز شده است، تداوم خواهد بخشید.
نکتهای که باید در پایان متذکر شویم، این است که این متن خالی از هرگونه گرایش غالیانه گروههایی از شیعیان در آن دوران است و این نشان میدهد که این متن ویژگی وحدت بخشی و اجماعی در میان شیعیان امامی داشته و تحریر نهایی آن با همین هدف صورت گرفته است. مرکزیت نهاد وکالت و شیعیان وابسته به این نهاد در بغداد سده چهارم قمری به طورکلی گرایش به اعتدال در تفکر شیعی را نمایندگی میکردند و این مسئله با اسنادی دیگر که در دست است، کاملا قابل تأیید است.